بارها تاکید کردیم و بازهم میگوییم:
***این وب هیچ نظام و گروه و پادشاهی را نقض نمیکند و از هیچ نظام و
رهبر و پادشاه (به جز کوروش بزرگ و چند تن از پسرانش) و دینی طرفداری
نمیکند!***
ولی
تصاویر و مطالب و شاهدان عینی کوروش در زمان حاضر و پادشاهان پیشین
را اینگونه نمایش میدهند:
گذشته
حال
ظهور باستانگرايي آريايي در قرن نوزدهم و گسترش آن در دوره پهلوي ارتباط تنگاتنگي با هدفهاي استعماري بريتانيا در ايران داشته است. سياستگزاران انگلستان به منظور توجيه سلطه و حضور همهجانبه خود در ايران موج باستانگرايي آريايي و تمركز مطالعات تاريخي بر روي 2500 سال تاريخ شاهنشاهي را گسترش داده به طوري كه تمدن 4000 ساله پيش از هخامنشيان و تاريخ 14 قرن حضور اسلام در ايران به بوته فراموشي سپرده شد.
دست اندركاران جشنها در راستاي اهداف خاص خود كه به نحوي ظريف با آرمانها و اهداف صهيونيسم پيوند داشت حاضر شدند بنياد شاهنشاهي را كه از دوره مادها در ايران سابقه داشت به كورش كه در نزد يهوديان، مسيح موعود يا مشياه نام گرفته بود پيوند نمايند. چنانچه در مرداد ماه سال 1340 جشن 2500 ساله آزادي يهود در اسرائيل برپا شد و سومين كنگره يهود به سپاسگزاري از كورش اختصاص يافت و آهنگسازان اسرائيل آهنگي براي كورش تهيه كردند كه بعدها در جشنهاي شاهنشاهي نيز مورد استفاده قرار گرفت.
انديشه آريايي و اعتقاد به يك پادشاه مقتدر و يك ديكتاتور مصلح از اصول ايدئولوژي حكومت پهلوي بود و اشخاصي نظير محمدعلي فروغي كه خود از دستپروردگان مكتب جلالالدين ميرزا و ميرزا ملكم خان و... بود به تبيين آن پرداختند و بدين سان جلوس كورش هخامنشي بر اريكه قدرت مبدأ تاريخ ايران قرار گرفت و اين جريان در دو دهه پاياني حكومت پهلوي شدت گرفت. چنانچه بر اثر خودبزرگبيني، برتريجويي و كسب وجهه بينالمللي محمدرضا پهلوي بنا بود جشنهاي 2500 ساله درسال 1340 برگزار شود و بارها به علت وضعيت بغرنج اقتصادي و مضيقه مالي دولتي به تعويق افتاد.
بالاخره محمدرضا پهلوي در مهر ماه سال 1350 به روياهاي خود جامه عمل پوشاند و يكي از عظيمترين و پرهزينهترين جشنهاي تاريخ معاصر ايران و جهان را در تخت جمشيد شيراز در كنار آثار به جا مانده از كاخهاي پادشاهان هخامنشي برگزار نمود و شهرك مدرني بنا كرد كه همه چيز آن ازساختمان گرفته تا مبلمان، غذاها و... غيرايراني بود. در اين جشن 24 پادشاه و امير عرب، 5 ملكه، 21 شاهزاده، 16 رئيسجمهور، 3 نخستوزير، 4 معاون رئيسجمهوري و 2 وزير خارجه از 69 كشور جهان و دهها تن از شخصيتهاي علمي، هنري، فرهنگي و نمايندگان رسانههاي خبري ايران و جهان حضور داشتند.
---------------------------------------------
منابع و مآخذ:
1. فصلنامه تاريخ معاصر ايران، سال دوم، شماره پنجم، بهار 1377.
2. جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي به روايت اسناد ساواك و دربار: بزم اهريمن. شهريور 1377.
3. از دوران شكوهمند كورش تا عصر پرافتخار پهلوي. كميته انتشارات و تبليغات حزب مردم شهرستان كرج، آبان 1350.
کوروش ( سيروس در انگليـسي، و کوروس در يوناني ) در تاريخ يکي از چهرهاي شاخص شناخته شده است. موفـقـيت او در شکل گيري امپراطوري هخامنشي، نـتـيجه و آميزه اي از هوشياري و مهارتهاي او در ديـپـلماسي و نظامي گري؛ و همچـنـين خلق و خوي او و داشتن دانايي و درايت کامل او از کشور بود. ايرانـيان او را " پدر " ؛ و يونانـيان، با آنکه کوروش کشور آنها را گرفته بود، او را مانند يک مرد قانونگذار و قانون نگر مي ديدند؛ و يهوديان به او مانند يک روحاني مقدس احترام مي گذاشتـند
آرمانها و ايده آل هاي او بسيار بالا بود؛ و به هيچ کس اجازه و حق قانونگذاري نمي داد مگر اينکه آن کس از لحاظ توانمندي از آنچه که دارد بالاتر باشد. از لحاظ يک رئيـس و مدير و مجري، فراست و بـيـنش زيادي داشت، و خودش را يک شخص باهوش و معـقول نشان داده بود و در نـتـيجه ميتوانست راحتر از جهانگشايان گذشته قانون بگذارد.
انسانـيـت او مساوي بود با آزادي با افتخار، که همين باعـث مي شد که او مردم را در يک سطح نگاه کند، که همين شخصيـت او باعـث شد که بقيه شاهان هم به او نگاه کرده و دنـباله رو او شوند.
تاريخ حتي از اين هم فراتر رفتـه و به او لقب هايي مانند نابغـه، سياستمدار، مدير و رهبر تمام مردها، و اولين مُبلغ و متخصص در فن لشکر کشي و تدابـيـر جنگي داده است. کوروش براستي و حقيـقـتاً که لياقت دريافت کلمه " کبـيـر " را دارد.
کوروش کبـير بعـد از پـيروزي بر آستـياگ، آخرين پادشاه ماد، در 550 قبل از ميلاد به قدرت رسيد. بعـد از چندين پـيروزي بر پادشاه ليدي ( ترکيه کنوني )، کروسيوس، در 546 قبل از ميلاد، و بعـد از موفـقـيت يک رشته عـمليات جنگي بر عـليه بابل در 539 قبل از ميلاد، کوروش بـنـياد يک امپراطوري عـظيم را گذاشت؛ که از درياي مديـترانه در غـرب شروع و تا شرق ايران، و از شمال از درياي سياه تا به کشورهاي عـربي بود.
کوروش در سال 530 قبل از ميلاد در جنگي که در شمال شرقي امپراطوري اش داشت، کشته شد. گزنـفون در نوشته هاي خود گفته : " او توانايي توسعـه دادن از ترس از خود را در قسمتي از دنـيا داشت، که همه را متحـير بکند، و هيچ کسي کاري که به زيان و ضرر او باشد انجام نمي دهد. تمام خواسته هاي مردم را که انگار به او الهام شده بود انجام مي داد و هر کسي آرزو داشت که در امپراطوري او زندگي کند ".
|
داريوش ، پادشاه سلسله ی هخامنشی ، از سال پانصد و بيست و يک الی چهارصد و هشتاد و شش قبل از ميلاد سلطنت کرد . وی پس از سرکوب های داخلی پارسی ها ، به مصر و سپس با گذشتن از تنگه ی بسفر به تراکيای شرقی لشکر کشيد ؛ امّا پس از چند هفته پيشروی در روسيه ، مجبور به بازگشت شد . در زمان داريوش کشور هند ضميمه ی ايران شد . از مهم ترين رويدادهای اين دوران ، شورش شهر های يونيا بود . در لشکر کشی اوّل کاری از پيش نرفت ، امّا در جنگ دوم ايرانيان شکست خوردند . اين شکست برای امپراطوری اوّل و بزرگ جهان چيزی کمتر از گزش يک زنبور او را تهديد کرد ولی به نظر طرف مقابل يک پيروزی ارزشمند بود . داريوش به رغم قدرت فراوان و فتوحات بسيار ، قبل از سرکوب شورش مصر و ادامه جنگ با يونانيان درگذشت و پسرش خشايارشا ، جنگ با يونانيان را ادامه داد . سازماندهی داريوش در ايران ، نه تنها تا اواخر امپراطوری هخامنشيان ادامه يافت ؛ بلکه از سوی اسکندر و نيز اشکانيان مورد تقليد قرار گرفت . وی نمايندگانی به کابل و سند ، تا اقيانوس هند در شرق و سيسيل و ايتاليا در غرب فرستاد . کشتی های ايران ، پس از حفر کانالی از رود نيل تا سوئز ، از طريق دريای سرخ تا مصر رفت و آمد می کردند . تاسيس چاپارخانه (پست) و ضرب سکه ی طلا از ديگر اقدام های اوست .آرامگاه وی در نقش رستم ، نزديک تخت جمشيد واقع شده است . نثارش باد عشق و ايمان ، هر کس قلبش برای ايران و ايرانی می تپد .
گرگها ! خوب بدانند از ایل غریب / گر پدر مرد تفنگ پدز هست هنوز- گر چه مردان قبیله همگی کشته شدند / توی گهواره چوبی پسری هست هنوز - آب اگر نیست نترسیدکه در قافله مان/ دل دریایی چشمان تری هست هنوز
برای دریافت کد بر روی آیکون دانلود کلیک نمایید
برای دانلود دیگر قالب ها به ادامه مطلب برین